زندگی یعنی شنا در رود بی آب
زندگی یعنی کار خیر بی ثواب
زندگی یعنی فریاد و ناله ی نی
زندگی یعنی بد مستی باده و می
زندگی یعنی عاشق کور و کر
خیانت معشوق به هنگام سحر
زندگی یعنی وعد های تکراری
برای خودت که از آن بیزاری
زندگی یعنی کثیفی لبه ی یک لیوان
که برای می خوردن مرددی در آن
زندگی یعنی کشتن همدیگر
برای اثبات قدرت به یکدیگر
زندگی یعنی فروش تن ز فقر
نداشتن پولی برای خرید یک قبر
زندگی یعنی شرط همسر در قمار
که نمی دانی پیروزی ؟ یا شوی خار
زندگی یعنی زخم های تکراری
که میدانی برایش ، تسکینی نداری
زندگی یعنی گدایی در شهری
که نبردند بویی زخوی انسانی
زندگی یعنی عبادت کردن اویی
که حتی از بودنش چیزی نمی دانی
حال گفتم من ز تو از شرح حال زندگی
که صفاتش این چنین و آن چنان است زندگی
گر ز بعد از این همه توصیف خواهی زندگی
برو ای دوست زندگی کن زندگی کن زندگی
نوشته : مسعود مرهونی